شبکه دو - 16 دی 1401

ترور "زنانگی" (۲) ("کرامت" یا "هوس"؟)

گفتگو در (ازدواج موقت و مجدد، دیه، ارث، شهادت، قضاوت، حضانت و...) -"روز زن" - ۱۳۹۷

بسم‌الله الرحمن الرحیم

خب سؤال دیگری هست؟

سؤال: یک سؤال در خصوص آن مطلب اولیه‌تان دارم که پاسخ دادید راجع به این که شما گفتید ممکن است پدر نتواند که برای ازدواج دختر نظریه درستی بدهد پس خب الآن قانون ما می‌گوید که پدر باید این کار را بکند حالا ما هر بار بیاییم ثابت کنیم که نه پدر من دیکتاتور است نباید بکند.

جواب استاد: یک دختر خانمی آمد پیش پیامبر(ص) گفت پدرم آمده خانه به من می‌گوید تو ازدواج کردی؟ می‌گویم با کی؟ می‌گوید با فلانی. پدرم نباید به من خبر بدهد؟ پدرم رفته با یکی خطبه عقد خوانده، آمده خانه به من می‌گوید تمام شد و خبر می‌دهد که تو ازدواج کردی یعنی من برایت شوهر پیدا کردم! آیا این کار درست است؟ پیامبر(ص) فرمودند شما آیا خودت به این ازدواج راضی هستی یا نیستی؟ گفت که من می‌خواهم جواب شما را اول بدانم که آیا پدر می‌تواند برخلاف خواست دختر یا بدون اجازه دختر به زور او را به ازدواج کسی دربیاورد چون می‌گویید پدر بر دختر ولایت دارد؟ پیامبر(ص) فرمودند نه، اگر شما راضی به این ازدواج نیستید این ازدواج باطل است. گفت حالا شما راضی به این ازدواج هستید یا نه؟ دختر گفت از شما چه پنهان بله من راضی‌ام خودم هم چشمم دنبال این پسره بود ولی می‌خواستم شما این را بگویید و از قول شما مردان در جامعه اسلامی بفهمند که وقتی دخترت می‌خواهد ازدواج کند شما حق نداری جداگانه بروی و عقد بخوانی. مگر تو داری ازدواج می‌کنی؟ این یک. پس اذن پدر حدود دارد. فقهای ما از هزار سال پیش – این عبارت را نگاه کنید – می‌گوید از ازدواج دائم حتی موقت، اگر دارد به گناه می‌افتد نیاز جنسی است ممکن است کار به زنا و روابط نامشروع و یا خطرات دیگری بیفتد و اذن پدر نیست یا پدر یک آدم نادانی است و روی لجبازی اجازه نمی‌دهد، حرف می‌زند! یک وقت پدر می‌گوید این آدم ناسالم است اذیتت می‌کند یا این آدم بی‌نماز است، فاسد است، گناهکار است این را دختر باید به حرف گوش کند اگر گوش نکند به خودش صدمه زده است و بعد دختر قربانی می‌شود. این را به شما بگویم اغلب دخترانی که با پسرها دوست می‌شوند می‌گویند به پدرت نگو، چون پدر می‌تواند بفهمد این حقه‌باز است یا واقعاً بعداً می‌خواهد با دختر من ازدواج کند؟ یا می‌خواهد سوء استفاده کند؟ بدانید اذن پدر مانع و مزاحم دختر نیست بلکه اذن پدر بزرگترین حامی دختر است اگر پدر از دخترش حامی نکند دختر قربانی پسران فاسد می‌شود غالباً این‌طوری است پدر هم جامعه را می‌شناسد و هم تجربه دارد سنش بیشتر است مردها را می‌شناسد بعد آن پسر باید بفهمد که این دختر حامی دارد، پدرش را ببین، حواست باشد این دختر تنها نیست پدر دارد لذا اذن پدر تماماً برای منافع دختر در ازدواج است اما اگر پدر دارد زور می‌گوید، دارد ظلم می‌کند یک ازدواج درستی را دارد مانع می‌شود و یا یک ازدواج غلطی را دارد تحمیل می‌کند – این عین بحث فقهای ماست – می‌گوید «إذا عضلها الولی أی: منعها من التزویج بالکفو مع میلها سقط اعتبار إذنه،» اگر دختر مایل به یک پسری است و این‌ها در شأن هم هستند همدیگر را درک می‌کنند. کفو یعنی همدیگر را درک کنید و بتوانید با هم مدارا کنید دو تیپ آدم ناجور با هم نباشید همدیگر را درک کنید و بتوانید همدیگر را تحمل کنید و فردا زود نگویید تفاهم نداریم طلاق! این کفو می‌شود. اگر ولیّ (پدر) مانع ازدواج شده با پسری که پسرخوبی است مشکلی ندارد حالا پولدار نیست یا پدرم می‌گوید خوشگل نیست یا پدرم می‌گوید پدرش فلانی است! این‌جا می‌فرماید «سقط اعتبار إذنه» یعنی معتبر بودن اذن پدر ساقط می‌شود یعنی دیگر اذن پدر شرط نیست. اذن پدر و اذن جدّ پدری را هم می‌گویند چون مسئولیت اقتصاد و تأمین همه چیز دختر با پدر است، مادر که مسئول تأمین بچه نیست اگر دارد می‌کند دارد فداکاری می‌کند وگرنه مسئولیت فقهی و حقوقی ندارد پدر نبود جدّ پدری. بعد جالب است گاهی بعضی از فقهاء می‌گویند اگر می‌بینید که پدر اجازه نمی‌دهد برو از پدربزرگت اجازه بگیر کافی است دیگر لازم نیست از پدرت اجازه بگیری. این می‌شود یک قانون کلی. کلی اگر بگویی باید بگویی اذن پدر. چون اذن پدر در 90 درصد از موارد حمایت از حقوق دخترش هست. کدام مرد بیش از پدر دخترش را دوست دارد و به فکر مصالح اوست؟

سؤال: از لحاظ شرعی واجب است؟

جواب استاد: از لحاظ شرعی پس همین‌هایی که می‌گویم پس چیست؟ دارم می‌گویم اغلب فقهاء می‌گویند احتیاط واجب، بعضی‌ها می‌گویند واجب، اما به شرط مصلحت. شرط مصلحت، زن می‌تواند به دادگاه برود و بگوید من می‌خواهم ازدواج کنم پدرم نمی‌گذارد، آن وقت دادگاه می‌گوید دیگر اذن پدر لازم نیست. البته این‌جا یک اختلافی هم بین فقها هست بعضی‌ها این را رواجب می‌دانند و بعضی‌ها می‌گویند این احتیاط واجب است این را باید ببینید کدام مرجع تقلید را قبول داریم به مرجع‌تان رجوع کنید.

سؤال: بحث ازدواج موقت که شما فرمودید که هم دختر می‌تواند و هم پسر. شهید مطهری در بحث حقوق زن در اسلام‌شان، بحث اذن پدر را برای ازدواج موقت مطرح نمی‌کنند.

جواب استاد: ببینید آن‌هایی که اذن پدر را می‌گویند ازدواج اول، شما می‌گویید اگر ازدواج جدا شد باز ازدواج کنند، ازدواج اول را می‌گویند که کسی اذن ازدواج اول را گرفت بعد جدا شد دیگر تا آخر ازدواج‌هایش اذن پدر نمی‌خواند همان اولی که کلاه سرش نرود می‌گویند. و اما این که اصلاً اذن پدر را نگفتند من کتاب آقای مطهری را یادم نیست که چه گفته؟ ولی این‌جا بعضی از فقها اذن پدر را واجب می‌دانند بعضی‌ها احتیاط واجب گفتند و بعضی‌ها هم گفتند این بستگی به موارد دارد. مثلاً یک دختری که تحصیلات دانشگاهی و حوزوی دارد و خودش دو برابر پدر و مادرش درس خوانده و مطلع است، این مصلحت خودش را تشخیص نمی‌دهد؟ این باید بیاید اتفاقاً عبارتی که باز در روایت داریم... ضمن این که ازدواج موقت هم به مرد می‌گویند با دختر مجرد ازدواج موقت نکنید با زنانی که طلاق گرفتند یعنی شانس ازدواج دائم ندارند ازدواج موقت با او بکنید. تا می‌شود با دخترها ازدواج موقت نکنید به پسرها این را می‌گویند اما به دختر، دختری آمده می‌گوید من می‌خواهم با فلان پسر 6 ماه یا یک سال با هم باشیم ازدواج و خانواده موقت داشته باشیم. بعد آمدند از امام جعفر صادق(ع) پرسیدند که دختر باکره که اولین ازدواج اوست که ازدواج موقت در مورد دختر باکره هم هست یا در مورد زنانی است که شوهرشان مرده یا جدا شدند؟ فقط با آن‌ها می‌شود؟ به امام می‌گوید «هل جوع الی ذلک رجل لهن» ازدواج یک کارکرد مهم آن در مورد دختر جوانی است که نیاز جنسی دارد نیاز عاطفی دارد ولی تصمیم نگرفته که خانواده تشکیل بدهد این حق را دختر دارد و از آن طرف پسر، می‌گوید اگر مرد دنبال ازدواج موقت است برود با دختری که ازدواج نکرده باکره است با او ازدواج کند؟ امام(ع) فرمودند: «- سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْمُتْعَةِ – فَقَالَ: إِنَّ أَمْرَهَا شَدِیدٌ فَاتَّقُوا اَلْأَبْکَارَ.» این مسئله خیلی مشکل می‌شود. با دخترانی که ازدواج اول‌شان است ازدواج موقت با این‌ها نکنید برای این که ممکن صدماتی به لحاظ عرف اجتماعی یا به لحاظ روحی و جسمی به او بخورد. ببینید این حرف‌هایی که بعضی‌ها می‌زنند می‌گویند اگر دوست دختر و پسر باشیم اتفاقاً می‌فهمیم تا کجا جلو برویم؟ نه؛ اتفاقاً نمی‌فهمید تا کجا جلو بروید.

سؤال: خب الآن توی جامعه جا نیفتاده.

جواب استاد: به همین دلیل باید ازدواج موقت را درست توضیح داد و آن را رایج کرد.

سؤال: خانواده‌ها قبول دارند که دخترشان به چندتا پسر دوست باشد عوض هم بکند اما اسم ازدواج موقت که روی آن می‌آید اصلاً یک جوری می‌شوند!

جواب استاد: این‌ها نادان هستند. شما به آن‌ها نگو ازدواج موقت. یک اسم خارجی بگو بعد بگو که این x و y فلان یک ازدواج مدرنی است که از غرب آمده می‌گوید که با هم دوست و دختر باشید و بالای آن یک جدولی دارد نگویید وقت، بگویید یک تایم، می‌گوید تایم آن را معلوم کن که تا چه زمانی با هم باشید بعد مسئولیت‌های دو طرف را خارجی بنویس. همین به جای صیغه و عقد خارجی بنویس می‌گویند این خیلی قشنگ است همین خوب است همین کار را بکنید! بعد که کردید بگو این همان صیغه است که فحشش می‌دادید این همان صیغه است. ولی یک عده‌ای در جامعه از بس از صیغه سوء استفاده کردند مثلاً طرف خانواده دارد می‌رود با دخترهای جوان صیغه می‌گوید.

سؤال: در مورد همین هم صحبت کنید که مردهای متأهل این کارها را می‌کنند.

جواب استاد: بله، گفتم. آمدند به امام(ع) گفتند یک مرد متأهلی است زن و زندگی دارد این دائم می‌رود دختران جوان را پیدا می‌کند و با این‌ها ازدواج موقت می‌کند بعد امام(ع) گفتند بگو بیاید این‌جا، امام با آن مرد صحبت کرد گفت تو داری چه کار می‌کنی؟ آن مرد گفت هیچی آقا مگر ممنوع است؟ - این‌جا دوتا تعبیر دارد –یکی این که به او فرمودند تو که زن و بچه و زندگی داری، تو که نه نیازی داری، نه اضطراری داری، نه مشکلی داری، تو حق نداری این کار را بکنی. بعد گفتند شرایط خاصی است که ممکن است به گناه بیفتید نه این که همین‌طوری فرت و فرت بروید صیغه کنید! بعد نمی‌فهمی که این‌ها ما را و این فرهنگ را بدنام می‌کند؟ چون مفهوم ازدواج موقت را به فحشاء تبدیل می‌کنی. فرمودند فرق ازدواج موقت با فحشاء چیست؟ بعضی‌ها می‌گویند این که همان دوست دختر و دوست پسر است فقط یک کلمه گفتیم؟ نخیر آقا یک کلمه نیست. خدا به این راضی است به آن ناراضی است. این‌جا حقوق و اخلاق رعایت می‌شود آن‌جا نمی‌شود. این‌جا احساس گناه نمی‌کنی ولی آن‌جا می‌فهمی که داری گناه می‌کنی. این‌ها آثار روحی، فردی، بیرونی، اجتماعی دارد آن‌جا تکلیف از همه جهات روشن می‌شود ولی این‌جا هیچی روشن نمی‌شود. می‌گویید برویم که رفتیم! امام به مرد زن‌داری که با ازدواج موقت بدون نیاز زن‌بارگی می‌کند و دنبال شهوترانی است فرمودند این کار تو درست نیست حتی ما تعبیری از امیرالمؤمنین(ع) داریم، یک وقتی من اشتباهاً گفتم امام صادق(ع). این روایت از امیرالمؤمنین است که این مرد صیغه‌باز را با زنا مقایسه می‌کنند بخصوص با دختران جوان که ازدواج نکردند. در این‌جا حضرت می‌فرمایند که «اتقوا ابکارا»، ابکار، بکر؛ یعنی دختران بکر، با آن‌ها نروید ازدواج موقت بکنید مگر یک شرایط خاص و اضطراری باشد و الا این تعبیر را که الآن برایتان خواندم که دختر جوان آمده می‌گوید من نیاز دارم با یک پسری دارم، شهوت دارم نیاز جنسی دارم نیاز عاطفی دارم آمده به من گفته من می‌توانم ازدواج موقت کنم؟ فرمودند که بله، اگر امکان ازدواج دائم ندارید می‌گویید من می‌خواهم با یک پسری دوست باشم حدود این را معلوم کن، بشود مشروع و بشود اخلاقی. حقوق و منافع‌تان حفظ بشود. اذن پدر بله. خانواده‌ها باید یاد بگیرند که دختر و پسرهایی که ازدواج دائم با هم ندارند مثلاً دوران دانشگاه ما 2- 3 سال با هم باشیم، این فرهنگ شرعی بشود که پدر تحت نظر خانواده این رابطه باشد ایشان الان گفت راست هم می‌گوید، خانواده‌هایی هستند که می‌گوید دخترم دوست پسر دارد با دوست پسرش به خانه‌مان می‌آید ولی اسم ازدواج موقت را نمی‌گذارد. یعنی زنا و روابط نامشروع را عادی پذیرفته است ولی این که همین را مشروع کن، مشروع کن یعنی چه؟ یعنی همین رابطه باشد ولی اخلاقی و حقوقی باشد. حقوق‌تان معلوم باشد. می‌گوید این کار را نمی‌کنم. چرا باید صیغه بدنام باشد ولی دوست پسر و دوست دختر رایج باشد؟ شما که کار بیشتری نمی‌خواهی بکنی، هر کاری که می‌خواهی آن‌جا انجام بدهی همین‌جا انجام بده. در چارچوب قانون انجام بده، چرا خلاف شریعت و اخلاق انجام می‌دهید؟ خانواده‌های ما الآن این فرهنگ را ندارند. غیر مذهبی‌ها و بی‌تقواها که می‌گوید پسرم با چندتا دختر است ولی دخترم با چندتا پسر است ولی حاضر نیستم بگویم بیایید با هم ازدواج کنید یک خانواده 6 ماهه تشکیل بدهید زن و شوهر 6 ماه باشید بگویید ما تا این حد جلو می‌رویم نه تا این حد، یا این که جلو می‌رویم عیبی ندارد مشخص کنید و شفاف باشد. ازدواج یعنی شفاف تعهدات دوطرف معلوم بشود چه دائم و چه موقت. روابط موقت که هست اما آن را قانونی و اخلاقی کن. اما آن‌جا به آن مردی که خبر می‌رسد که این زن دارد زندگی دارد مدام سراغ دخترهای جوان می‌رود و دوست دخترهای اسلامی پیدا می‌کند به او فرمودند که این کار را نکن. بعد فرمودند «فاتقوا الابکار» به شدت مراقب باشید حریم جنسی و اخلاقی دختران جوانی که هنوز ازدواج نکردند و خانواده تشکیل ندادند این‌ها بازیچه شما نیستند متأسفانه یک چیزی به اسم صیغه شنیدند دیگر نمی‌دانند که چقدر شرایط دارد؟ احکام دارد؟ اخلاق دارد و چقدر مترقی است؟ تمام احکامی که ارتجاعی می‌گویند اتفاقاً از بقیه احکام مترقی‌تر است. همان احکامی که می‌گویند ارتجاعی و ضد زن است دقیقاً همان‌ها مدافع حقوق زن و از همه مترقی‌تر است و همه جای دنیا هم بپرسید... اصلاً من چرا جواب بدهم من از شما سؤال می‌کنم یکی از شماها جواب بدهد، نیاز جنسی و عاطفی دختر و پسر نسبت به هم دارند یا ندارند؟ کسی هست بگوید ندارند؟ آیا این نیاز و این لذت خلق خداوند هست یا نیست؟ خدا این را خلق کرده، چرا خلق کرده؟ برای این که خانواده تشکیل بدهد. اسلام می‌گوید ایده‌آل این رابطه این است که هرچه زودتر ازدواج کنید یعنی این نیاز جنسی و عاطفی را سرکوب نکنید تأخیر نیندازید. جالب است حتی می‌گوید اگر دختر و پسری بالغ نبودند عاشق هم شدند می‌توانند این‌ها هم با هم ازدواج کنند؟ می‌گوید بله می‌توانند منتهی زیر نظر خانواده، اگر نابالغ هم هستند می‌توانند با هم باشند هنوز نیاز جنسی هم خیلی بیدار نشده ولی نیاز عاطفی دارند دوست دارد، منتهی تحت نظر خانواده. اسلام سرکوب نکرده است، اسلام رابطه جنسی را بازتعریف کرده است. سؤال: اگر یک پیرزنی با یک پسر جوانی عاشق هم شدند می‌گوید اگر عاشق هم شدید و تا آخر هم دوام دارد بعد فحش نمی‌دهید دعوا نمی‌کنید طلبکار نمی‌شوید یک پسر 18 ساله با یک خانم 70 ساله می‌خواهد ازدواج کند اتفاقاً چند سال پیش هم این مورد بود که توی اینترنت دیدم با هم ازدواج کرده بودند منتهی آن خانم خیلی وضعش خوب بود پول و امکانات داشت. یا یک مرد 60- 70 ساله با یک دوست دختر شاگرد 20 ساله‌اش می‌خواهد ازدواج کند. این را من خودم دیدم در اروپا، استاد 70 سالش بود و دختره حدود 20 سالش بود من فکر کردم این منشی یا شاگرد اوست بعد دیدم با همدیگر رفتند قشنگ همدیگر را بوسیدند و نشستند توی ماشین رفتند! بیش از 50 سال اختلاف سن داشتند زن و شوهر هم بودند. اسلام مرز سنی نگذاشته است. جالب است پیامبر اکرم(ص) هم با زنی که بیش از 20 سال از ایشان مسن‌تر است ازدواج کردند و هم با دختر جوان. تا آن جامعه اصلاً سن مطرح نبود. در عرف و در بعضی از جاها سن اصلاً مطرح نیست همین الآن در غرب هم همین‌طور است. در غرب، عرب قبل از اسلام هم مثل غرب الآن بوده، اصلاً سن مطرح نبوده، عشق و آثار اجتماعی مطرح بوده، مرد و زن، سن اصلاً ملاک نبوده است، الآن در غرب همین‌طور است خیلی‌ها اصلاً نمی‌پرسند که سن چقدر است؟ نگاه می‌کند می‌بیند او را می‌خواهد و با هم می‌روند. خب اسلام مرز سنی ندارد. اسلام مرز طبقاتی نگذاشته، مرز نژادی نگذاشته است. پیامبر(ص) یک پسر برده را با یک دختر سرمایه‌دار ازدواج داد. خیلی جالب است از پسر پرسید چرا ازدواج نمی‌کنی؟ گفت هم برده‌ام، هم فقیرم هم زشتم. بعد گفت نه برو خانه فلانی، از قول من دخترش را برای خودت خواستگاری کن. گفت آقا من را دم در می‌زنند! اما پیامبر(ص) گفت برو. رفت دید آن آقا یکی از مسلمان‌هایی است که خیلی ثروتمند و وضع خوبی دارد، دخترش خیلی قشنگ بود، جویبر و زلفا، - چند مورد متعدد از این‌ها هست – رفت آن‌جا، دید آن مرد مهمان هم دارد. یک جوان برده فقیر و یک کم هم سیاه و زشت، آمده داخل وسط مهمانی آن پول‌دارها. از او می‌پرسند بله چه کار داری؟ می‌گوید از طرف پیامبر یک پیغامی آوردم، پدر دختر خوشحال می‌شود که جلوی بقیه پز بده که پیامبر برای من پیغام داده است. گفت می‌خواهم در خلوت به شما بگویم. پدر دختر گفت نه جلوی همه بگو، خیال کرد این الآن بگوید که رسول‌الله گفتند فلان! گفت هیچی رسول‌الله گفتند اگر می‌شود دخترتان را من خواستگاری کنم و با دختر شما ازدواج کنم. گفت چی؟ جویبر گفت پیامبر گفتند که من بیام من هم آمدم. شما ناراحت شدید؟ ولی من می‌خواهم با دختر شما ازدواج کنم. پدر عصبانی شد،‌ مخالفت کرد، ولی دختره گفت من قبول می‌کنم. برخلاف پدر و خانواده پدر ایشان قبول کرد. خب اسلام آمد گفت فاصله طبقاتی مانع ازدواج نیست، پول، نژاد، قومیت، تو کدام نژادی؟ هیچ کدام. ولی به لحاظ فرهنگی آن کافر باشد تو مسلمان نمی‌شود چون دوتا مسیر متضاد دارید طی می‌کنید. مسیر انسانی‌تان یکی باشد. اما دیگر هیچ قیدی نیست حتی سن. ما در اسلام سرکوب جنسی نداریم. منتهی خانواده‌ها باید تربیت بشوند خانواده‌های غیر مذهبی بفهمد که دختر تو با سه تا پسر دوست است، در یک زمان واحد باید با یکی دوست باشد نه با سه‌تا. و الا هرسه تا دستمالی می‌کنند و سوء استفاده می‌کنند و هر سه‌تا هم به چاک می‌زنند. دختر تو قربانی می‌شود. و شعور داشته باشد که اگر دختر تو می‌خواهد با پسری رابطه داشته باشد روی کاغذ بیاورید، این چه مسئولیتی قبول کرد تو چی؟ تا کی؟ تا چه حد؟ این را روشن کنید و الا دخترتان قربانی می‌شود. از کلمه ازدواج موقت می‌ترسید یک اسم انگلیسی و فرانسوی یک اصطلاح خارجی روی آن بگذارید بعد آن را قبول کنید.

سؤال: یک جاهایی ما هم راجع به پوشش و هم راجع به دین اسلام، از کلمه "برتری" استفاده می‌کنیم می‌گوییم این نوع پوشش، پوشش برتری است. اشکالی هم ندارد ولی خب یک جاهایی یک عده هستند که از این کلمه هم یا اشتباه متوجه می‌شوند یا این که نمی‌دانند چطوری باید استفاده کنند؟ در مکان‌های اشتباه و به شیوه اشتباه فکر می‌کنند که باید بگویند اگر که من برترم، پس شماها هم باید برتر مثل من بشوید! و این باعث تفرقه و دوگروهی شدن می‌شود بین آدم‌هایی که پوشش یا طرز فکرشان با همدیگر فرق دارد. می‌خواهم بدانم این برتری دادن در یک جاهایی ضرر آن بیشتر از نفع آن نیست؟ می‌خواستم ببینم نفع آن بیشتر است یا ضرر آن؟

جواب استاد: ببینید اولاً وقتی می‌گویند حجاب برتر، معنی‌اش این نیست که آن آدم برتر است. فلسفه حجاب چیست؟ فلسفه حجاب این است که عرصه عمومی، جنسی و سکسی نشود و قرآن می‌فرماید اجازه ندهید مردان به شما اهانت جنسی بکنند نگاه جنسی بکنند اذیت‌تان بکنند. فلسفه حجاب این است. حفاظت از بدن زن و حفاظت از حرمت زن است. خب حجاب برتر، آن حجابی است که این وضع را بیشتر بتواند تأمین کند امنیت و کرامت زن را بیشتر بتواند حفظ کند. هر حجابی بهتر بکند آن حجاب برتر است. اما یک وقت فکر می‌کنید حجاب برتر این است که حتماً باید این نوع چادر، این رنگ، باید باشد. نه، من اول صحبتم عرض کردم آن چیزی که اسلام می‌گوید بدن‌تان را بپوشانید به این معنا که برجستگی‌های بدن زن که برای مرد جذاب است و دوست دارد نگاه کند و دوست دارد ادامه بدهد و بعد دنبالش برود و مزاحمش بشود و بعد سراغ گناهان دیگری برود، خودارضایی و روابط نامشروع، و یا این که فشار روی آن بیاید کار دیگری نتواند بکند دنبال‌تان بیفتد و اذیت‌تان کند. نگذارید این اتفاقات بیفتد. شما در جامعه نه زن هستید نه مرد هستید، انسان هستید. وقتی پوشیده‌اید، انسانیت شما برجسته است. هرچه برهنه‌تر می‌شوید جنسیت‌تان برهنه‌تر می‌شود. مسئله این است. اما آن چیزی که اسلام گفته که بدن‌تان پوشیده باشد و سر پوشیده باشد، صورت آزاد باشد حالا بعضی‌ها گفتند که صورت زن هم زیباست و برای مرد جذاب است،‌ کل صورت‌شان را هم بپوشانند، بعضی‌ها می‌گویند خب بپوشاند. ولی اغلب فقها و قرآن می‌گویند که نه، زن که نمی‌تواند همه چیزش را بپوشاند مرد هم باید مواظب باشد. لذا قرآن هم اول به مرد می‌گوید که چشم‌هایتان را درویش کنید و نگاه‌های آن‌چنانی به زنان نکنید اول قرآن به مرد دستور می‌دهد که رفتار جنسی‌تان را کنترل کنید، حفظ فروج. بعد همین دستور را به زن می‌گوید که شما هم نگاه‌هایتان را مدیریت کنید، نگاه‌های معنی‌دار نکنید که مرد احساس کند دارید علامتی می‌دهید و رفتار جنسی‌تان را کنترل کنید بعد یک چیز اضافه به زن می‌گوید که به مرد نگفته است و آن این که، می‌فرماید زیبایی‌ها و جذابیت‌هایتان را از مرد بپوشانید و بعد یک استثناء می‌کند «... إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ...» (نور/ 31)؛ اما یک بخشی از آن آشکار است و تو هر کاری هم بکنی مرد دوست دارد نگاه کند مرد باید خودش را کنترل کند. دیگر نباید بگوییم که ما خودمان را برای چه بپوشانیم خب مرد خودش را کنترل کند! توی حجاب زود به زن گیر می‌دهند، به همان اندازه، گناه مرد است که دارد نگاه می‌کند. ممکن است کسی بگوید فلان مرد فاسد است نمی‌تواند چشمش را کنترل کند من چرا باید مسئولیت آن را بپذیرم او باید خودش را کنترل کند. بله، او باید خودش را کنترل کند اما خودش را کنترل نمی‌کند تو باید رفتار خودت را کنترل کنی و او هم باید رفتارش را کنترل کند دو طرف باید کنترل کنند. تو کنترل کن که اگر او نکرد تو بازدارنده داشته باشی و بهانه دست او ندهی. مسئله این است. احکام اسلام برای ایجاد درگیری در اقشار اجتماعی و اختلاف نیست اما برای حفظ امنیت اخلاقی در جامعه است. این هم که به نظرم گفتن ندارد که بگوید آقا بدن خودم هست، لباس خودم هست، هرطور می‌خواهم می‌آیم! چه مرد و چه زن! جوابش این است که بدن خودت است لباس خودت هست اما خیابان خودت نیست. توی اتاق خودت هر کاری خواستی بکن. در خیابان، در پارک، در ماشین، در دانشگاه، در سینما، عرصه عمومی است این‌ها سینمای خودت و پارک خودت نیست بلکه این‌جاها عرصه عمومی و حقوق اجتماعی است. تجاوز به حقوق دیگران است بهم زدن امنیت اخلاقی جامعه است. بحث شخص خودت هست خودت می‌خواهی بروی گناه کنی خب برو بکن، ولی جامعه را نباید وارد پروژه گناه کنید.

سؤال: می‌خواهم بدانم راجع به همین حرف‌هایی که خود شما امروز زدید، ما همیشه فکر می‌کنیم که به خانم‌ها توهین می‌شود در مسئله حجاب که بدن خودم هست. ولی خیلی جاها صحبت‌ها این‌طوری است که ما آقایان نمی‌توانیم خودمان را کنترل کنیم و ما خودمان را بپوشانیم یعنی گفتن زیادی این هم باعث می‌شود که آقایان فکر کنند که همه خانم‌ها خودشان را بپوشاند چون ما موجوداتی هستیم که هیچ کنترلی روی خودمان نداریم. این قضیه باید به آقایان هم تذکر داده بشود.

جواب استاد: بله، حتماً. من عرض کردم قرآن اول خطابش به مرد است بعد به زن است. در جامعه ما یک اشتباهی است که تا بحث حجاب و عفت می‌شود می‌گویند خانم‌ها خودتان را بپوشانید که آقایان تحریک نشوند! خب غلط می‌کند که تحریک می‌شود! بله غلط می‌کند ولی می‌شود. خب باید اول این را به مرد تذکر داد که آقا چشمانت را درویش کن. قرآن می‌فرماید که چشمت را کنترل کن ولی خب او چشمش را کنترل نمی‌کند تو هم بدنت را کنترل کن. قضیه دوطرفه است به او می‌گویند به این هم می‌گویند ولی در جامعه ما بقول شما بیشتر به زن می‌گویند تا به مرد! باید به هر دو بگویند. بعد هم ببینید این که بگویید مردها این تصور هست که انگار مردها همه حیوان هستند تا یک زن بی‌حجاب می‌بینند تحریک می‌شوند و دیگر نمی‌توانند جلوی خودشان را بگیرند. خب این‌طوری نیست کسی هم نگفته این‌طوری است. او خیلی حیوان است که همان‌جا نتواند جلوی خودش را بگیرد و در خیابان مشغول بشود. این‌جور آدم‌ها هم هستند جوامعی که خشونت جنسی وتجاوز جنسی در اوج است اتفاقاً این جوامعی که در آن‌ها حجاب نیست خشونت و تجاوز جنسی در آن بیشتر است به شما بگویم آمار این‌ها خیلی بیشتر است تا جوامعی که در آن پوشیده هستند. اما معنی‌اش این نیست که مردها یک حیواناتی هستند که تا یک زن بی‌حجاب می‌بینند تحریک می‌شوند. بعد می‌گویند آقا ما به اروپا و آمریکا رفتیم کجا این‌طوری است؟ بله، ولی در خیابان جلوی شما کمتر مزاحم می‌شوند ولی آمار جامعه را برو ببین. مثلاً شما فکر می‌کنید مرد غیر مسلمان که در خیابان چشم‌چرانی نمی‌کند نیاز جنسی ندارد؟ یا دارد تقوای جنسی او بیشتر است؟ نه؛ نیاز جنسی دارد، تقوای جنسی هم ندارد، ارضای جنسی بیشتر می‌کند هر روز مشغول است او حدودی ندارد اصلاً مفهوم خانواده برایش مطرح نیست حلال و حرام ندارد، مدام دارد خودش را ارضاع می‌کند چه دختر، چه پسر. ریزه‌خواری جنسی مدام، عقده جنسی نیست اما انحرافات جنسی در آن بوجود می‌آید. اما خشونت جنسی در آن جامعه کمتر نمی‌شود بعضی‌ها می‌گویند وقتی می‌گویید حجاب و می‌گویید خودتان را بپوشانید و به او می‌گویید نگاه نکنید و... حریص‌تر می‌شوند هرچه ممنوع کنید حرص بیشتر می‌شود. اولاً همه جا این‌طوری نیست مواردی است که شما هرچه آزادتر بگذارید حرص بیشتر می‌شود یک چیزهایی هست که هرچه آزادتر بگذارید بیشتر می‌شود مسائل جنسی از این قبیل است که هرچه جلوی آن را باز بگذارید خط رضایت و خط ارضاع بالاتر می‌رود و دیرتر هم ارضاع می‌شود بعد سراغ تنوعات جنسی و انحرافات جنسی می‌رود. سراغ همجنس، سراغ کودک، سراغ حیوانات، سراغ اشیاء با فیلم‌های مختلف، با دارو و هورمون‌های جنسی، پدر خودشان را درمی‌آورند چون می‌خواهد همین‌طوری لذت ببرد بعد می‌بیند همان لذت معمولی را که هم که قبلاً از یک رابطه زن و مرد می‌برد دیگر آن لذت را هم نمی‌برد مدام بیمارتر و حریص‌تر و حیوان‌تر می‌شود. مسئله جنسی این نیست که شما بگویید هرچه آزادتر بگذارید حرص کمتر می‌شود؛ نخیر بیشتر می‌شود. ول نمی‌کند تا خانواده و هم اخلاق و هم همه چیز را نابود کند و بعد حرمت زن و مرد و خانواده می‌ریزد به همه چیز جنسی نگاه می‌کند دیگر عاطفی و اخلاقی نگاه نمی‌کند. بعد این حرف که اگر جلوی آن را بگیرید بیشتر می‌شود پس نتیجه بگیرید که پس برای هیچی قانون نگذاریم! خب من از شما سؤال می‌کنم چرا برای مواد مخدر این را نمی‌گویید؟ بگو مواد مخدر را ممنوع کردید بیشتر حریص شدند آزاد کنید تمام مغازه‌ها بفروشید بعد می‌بینید که کمتر مصرف می‌کنند! واقعاً این‌طوری است؟ یا بیشتر مصرف می‌کنند؟ بگویید شما این چراغی را که سر چهارراه قرمر می‌گذارید این وسوسه می‌کند من را که رد شوم! به شعور من احترام بگذار آزادی بده، چراغ نگذار، من خودم می‌ایستم! دروغ می‌گویی تو نمی‌ایستی. همین الآن که چراغ گذاشتند را تو نمی‌ایستی، همین الآن که چراغ قرمز است رد می‌شوید. این معنی‌اش این نیست که بگوییم چراغ قرمز که گذاشتید من را از عبور منع کردید من حریص‌تر شدم! خب فرض کنیم حریص‌تر شدی، شدی که شدی. باید بایستی و الا حقوق دیگران را پایمال می‌کنی. این که اگر ممنوع کنید حرص بیشتر می‌شود اولاً همه جا این‌طور نیست یک جاهایی برعکس است ثانیاً چه نتیجه‌ای می‌خواهید از این بگیرید؟ می‌خواهید نتیجه بگیرید که پس هیچی را ممنوع نکن؟ چون ممکن است حریص بشوند؟

سؤال: خسته نباشید. من می‌خواستم سؤال درباره مسائل اقتصادی جامعه و بویژه حضور بانوان در این زمینه بپرسم. خب وقتی که شرایط خیلی عادی است بحران نیست،‌ حضور بانوان به مراتب به خاطر آموزه‌های دینی، عرفی و... در مسائل اقتصادی خیلی کمتر است یا محدودتر است یا اصلاً نیازی نیست به خاطر این که سرپرست خانواده یا همسر است یا پدر است یا حمایت مالی از زن، در خیلی از موارد به عهده خودش نیست و زن حامی دارد. اما زمانی که در زندگی زن بحران ایجاد می‌شود، از دست دادن پدر، همسر، یا بدسرپرستی اتفاق می‌افتد، مثلاً همسران معتاد یا بی‌سرپرستی اتفاق می‌افتد زنی که مثلاً حالا در یک مدت دوران جوانی‌اش یا دورانی که صحت و سلامت داشته، توانایی کار کردن داشته، تحت حمایت بوده و در این زمینه مشکلی نداشته اما الآن در زمان کهولت است یا در زمانی است که شاید همه شانس‌های کاری و به دست آوردن سرمایه یا سرمایه داشتن را برای خودش را از دست داده که این هم باز دلایل مختلفی دارد. زن در کسب درآمد و سرمایه خیلی وقت‌ها مستقل نیست و وابسته به همسر و پدر است یعنی اگر الآن از همسر اذن نداشته باشد نمی‌تواند مشغول به کار بشود و برای خودش سرمایه یا درآمد داشته باشد خب همسر هم در شرایط عادی دارد حمایت می‌کند و نیازی نمی‌بیند. اما همیشه در روی این چارچوب نیست. یک وقت‌ها برای همان سرپرست خانواده اتفاقی می‌افتد و دچار از کار افتادگی می‌شود و حالا این زنی که در زمان جوانی سرمایه‌ای نداشته و نتوانسته مهارتی کسب کند باید بار این خانواده را به دوش بکشد ما در زمان دانشجویی‌مان اساتیدی داشتیم که خانم‌ها را تشویق می‌کردند به این که خودشان هم از جامعه قضات هم بودند تشویق می‌کردند و می‌گفتند شما تا جوان هستید دنبال کسب مهارتی که بتوانید از طریق آن درآمد داشته باشید یا سرمایه داشته باشید در این زمینه باشید برای این که شما همیشه این‌طوری نیستید که ساپورت بشوید. الآن هم خیلی از بحران‌های اجتماعی روی همین بحران‌های اقتصادی دارد می‌چرخد. یعنی یک زنی که بچه دارد یا یک خانواده خیلی موفق داشته، حالا سرپرستش را از دست داده، خیلی وقت‌ها بخاطر همین که حامی مالی ندارد و نمی‌تواند خودش و بچه‌هایش را کفایت کند مثلاً می‌رود سوار زندگی یک مرد متأهل می‌شود که بیاید این را حمایت کند و در خیلی از مواقع، زنان ما اگر خودشان را توانایی این را داشته باشند که خودشان و حتی بچه‌هایشان را در این زمینه کفایت کنند و به لحاظ مالی ساپورت کنند خودشان تمایلی ندارند که ازدواج مجدد داشته باشند منتهی ما در این موارد، خیلی ما منع شرعی و با منع عرفی مواجه هستیم. عرضم این هست که اگر اشکالی ندارد و امکانش هست برای بانوان یا دختران ما راهنمایی بفرمایید که چگونه می‌توانند این سرمایه را یا مثلاً این شانس را در جوانی، حالا در هر خانواده‌ای که هستند با هر فرهنگی که هستند برای خودشان ایجاد کنند که آن زمان بحران، زنان ما متأسفانه در زمان بحران، چقدر ما با زنان سرپرست خانوار مواجه هستیم که مجبور می‌شوند مشغول به کاری بشوند که منافی عزت و کرامت انسانی‌شان هست برای این که کسب درآمد داشته باشند. متشکرم.

جواب استاد: این‌جا سه‌تا سؤال است که با هم ترکیب شد من این‌ها را از هم تفکیک کنم. یک سؤال، آیا زن یا زنان پیش از ازدواج منع شرعی دارند در این که یک مهارت یا فعالیت اجتماعی پیدا کنند؟ و حتی از نظر اقتصادی خودشان علاوه بر شوهرشان کسب درآمد بکنند؟ سرمایه‌ای داشته باشند؟ ابدا. ما هیچ منع شرعی نداریم. پیامبر(ص) ما، کارمندش زنش بود یعنی اگر قرار بود ممنوع باشد ام‌المؤمنین، حضرت خدیجه(س) مادر اهل بیت(ع)، ایشان تجارت می‌کرد آن هم نه تجارت داخلی بلکه تجارت خارجی. پیامبر اکرم(ص) فرمودند اگر ثروت خدیجه نبود نهضت ما پا نمی‌گرفت. اگر فعالیت اقتصادی یا اجتماعی زن نبود، کو؟ شما یک کلمه از پیامبر ندارید که این کارها را زنان نکنند بلکه تشویق کردند. پس اسلام هیچ منع شرعی برای این که زن در خانه پدر یا شوهرش یک مهارت اجتماعی، اقتصادی پیدا کند درآمدی داشته باشد نه این که ندارد، بلکه اگر کمک شوهر و خانواده بشود این یک جهاد و عبادت است. این کمک کردن را وظیفه ندارد ولی دارد انجام می‌دهد. دیگر این که شما زنان متعددی هستند همان اول که می‌گویند دوران سنت بوده نه مدرنیته، یک عالمه خانم‌هایی دارید که در رشته‌های مختلف شاغل هستند مستقلاً ثروتمند هستند. مثلاً یک خانمی است که پیامبر همیشه عطر و ادکلن‌هایشان را از او می‌گرفتند. این خانم مشهور است بهترین عطرها را داشته، پیامبر اکرم بیشترین خرجی کرده که می‌کرده و دست توی جیبش می‌کرده پول عطر بوده نه پول غذا. عطرها را از این می‌خریده، در روایت داریم که پیامبر هرچند وقت یک بار پیش این خانم می‌رفتند و عطر می‌خریدند یا این خانم با پیامبر تماس می‌گرفته که بیایید عطر بخرید. خب این‌جا پیامبر(ص) با آن خانم که فروشنده است و دارد کار می‌کند، ما یک روایت نداریم که پیامبر گفته باشند خانم عطر داری از تو می‌خرم ولی بهتر بود که تو چنین کاری نمی‌کردی! ما اصلاً چنین چیزی نداریم منعی نشده. فعالیت سیاسی، فعالیت علمی.

نکته سوم این که شما می‌گویید الآن که همه دانشگاه زنانه شده، مردها همه بیکارند و زنان دارند شاغل می‌شوند تازه قانون هم می‌گوید... آن روز می‌گوید در سه‌تا رشته کاری کردیم که خانم‌ها با مردها مساوی بشوند! خب در این شرایط خدمت به جامعه است؟ پسرها بیکارند! آن پسر باید بیاید با کدام دختر ازدواج کند؟ اصلاً تو حاضر می‌شوی دیگر با او ازدواج کنی؟ یکی از علت‌هایی که باعث می‌شود ازدواج تأخیر بیفتد این است که درست مدیریت نمی‌شود و الا منع شرعی ندارد ولی مدیریت عقلی نمی‌شود. دختری که کار کرده، درس خوانده، کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکتری، مطالعات اجتماعی، درآمد دارد این دیگر با هر پسری نمی‌تواند ازدواج کند. پسره هم که جای دانشگاهش را دختره گرفته، برای شغل هم که به دختره دادند، بعد به این می‌گویند تو بیا با این دختر ازدواج کن! اولاً که آن دختر زن این نمی‌شود، بعد اگر بشود و همدیگر را تحمل کنند این باید شغل داشته باشد و خرج خانه را دربیاورد. الآن که من شنیدم برعکس شده است قبلاً می‌گفتند من به شرطی ازدواج می‌کنم که زنم کار نکند! الآن خیلی جاها برعکس شده می‌گوید من با زنی ازدواج می‌کنم که کار کند، به شرط این که کار کنی و توی مخارج کمک کنی اجاره خانه را تو باید بدهی و الا من ازدواج نمی‌کنم. الآن که دارد برعکس می‌شود. این حرف شما صد سال پیش، پنجاه سال پیش، حتی قبل از انقلاب بود، ولی الآن که با حجاب و عفت و حفظ کرامت، زنان ما اکثر رشته‌ها تخصص‌شان به اندازه پسرهاست و شغل‌ها را هم دارند بیشتر می‌گیرند، ما چنین معذوری را واقعاً نداریم، منع شرعی هم نداریم اما یک چیزی هست این دیگر ربطی به شرع ندارد اگر زن و شوهر روابط‌شان را نتوانند درست با هم تنظیم کنند همدیگر را درک کنند همدیگر را دوست داشته باشند ولو این کار به عنوان اولی شرعاً منعی ندارد اما به عنوان ثانوی که خانواده‌ات را متلاشی می‌کند عقل به تو چه می‌گوید؟ من یک مثال بزنم،‌ مثلاً طرف مردی با پدرخانمش دعوا داشته و قهر بوده، بعد پدرخانم مریض شده، خانمش می‌خواند به دیدن پدرخانمش برود شوهر مخالف است، دو جور روایت داریم حالا من نمی‌دانم هر دویش توی همین مورد بوده که جدا به این دوتا گفتند یا در موارد مشابهی بوده است؟ پیامبر اکرم(ص) به مرد می‌گویند تو حق نداری مانع همسرت شوی که می‌خواهد دیدن پدرش برود، تو اصلاً چنین حق شرعی‌ای نداری. اذن شوهر که گفتند این‌ها نیست. زن تو حق فعالیت اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر دارد، قرآن صریح می‌گوید که مردان و زنان مؤمن نسبت به هم ولایت دارند بعد حق فعالیت اقتصادی دارد مالک مِلک خودش است، حق ارث مستقل از مرد دارد بعد الآن اذن خروج... یکی از سؤالات این است که اذن شوهر در خروج خانه، آن را نگفتند که خانه پادگان و زندان است و زن بگوید آقا اجازه می‌خواهم یک نفس بکشم! یک نفس بکشم؟ بکش. آقا اجازه می‌خواهم بروم آب بخورم، بخورم؟ شوهر بگوید بخور! مگر اذن شوهر این است؟ این که دیکتاتوری و طاغوت است. اسلامی که به مرد می‌گوید، پیامبر(ص) می‌گوید مردی که غذا را لقمه کند و سر سفره توی دهان زنش بگذارد پاداش الهی دارد. مردی که زندگی‌اش را و سلائقش را با سلائق زنش تنظیم بکند مؤمن است. مردی که زنش و خانواده‌اش را مجبور کند طبق میل او زندگی کنند منافق است. از این طرف به مرد این را می‌گوید، به مرد می‌گوید پدر خانمت مریض است تو با پدرش مشکل داری به چه حقی نمی‌گذاری به عیادت پدرش برود؟ اما زن آمده همین قضیه را به پیامبر(ص) گفته، گفته پدرم میض است شوهرم با پدرم درگیر است نمی‌گذارد من بروم گفته من راضی نیستم دیدن پدرت بروی. من چه کار کنم؟ پیامبر اکرم(ص) به این خانم گفتند که نرو. نه این که بروی حرام است واجب است که نروی، اما دارند به او می‌گویند اگر بروی بعد چه می‌شود؟ بعد شوهرت با تو مشکل پیدا می‌کند. شوهرت حق ندارد ولی این اتفاق می‌افتد بعد اتفاق بدتری می‌افتد رفتن دیدن پدرت مستحب است یا یک واجب است اما حفظ خانواده و فرزندانت مهمتر است حالا شوهر تو فرض کن کینه دارد یا احمق است ولی بالاخره تو در این موقعیتی. اسلام چه می‌گوید؟ می‌گوید که برو با شوهرت لجبازی کن و دیدن پدرت برو و برگرد بعد هم خانواده‌ات بهم بخورد؟ یا می‌گوید نه نرو، اینجا بایست خانواده را حفظ کن و آن مسئله را هم یک جوری حلش کن. این‌جا بحث اهمّ و مهم است کدام لازم است کدام لازم‌تر است؟ منع شرعی نیست. من هر کدام از این سؤال‌ها را که فرستادند جواب‌های کوتاه بدهم بعضی‌هایش را جواب دادم.

سؤال: فرمودند چرا در ازدواج دختر اذن پدر لازم است؟ و تا کجا لازم است؟

جواب استاد: توضیح دادم.

سؤال: چرا در دیه تفاوت است؟

جواب استاد: توضیح دادم.

سؤال: چرا اطاعت از همسر بر زن واجب است؟

جواب استاد: این اطاعت در همه کارها و مطلق نیست در آن شرایط خاصی که با قرارداد ازدواج و اعتماد متقابل خدشه بزند مخصوصاً در مسائل خیانت جنسی مهم است مسائل حقوق جنسی شوهر، چون اگر بین زن و مرد شک پیش بیاید مثلاً برای مرد بگوید همسرم فلان جا بود، با فلان مرد بود، خانواده از هم می‌پاشد و به سمت خشونت می‌رود. و لذا یکی از چیزهایی که قرآن برای آن حد گذاشته مردانی هستند که به زن‌ها متلک جنسی و توهین جنسی و تهمت جنسی بزنند می‌گوید اگر به زنی تهمت جنسی زدید مثلاً این زنه خرابه! این فلانه! اگر نتوانی ثابت کنی چهارتا شاهد با تمام جزئیات و عادل باشند که به قول استاد ما می‌گفت آن چهارتا شاهدی که با تمام جزئیات قضیه رابطه را ببینند و بایستند نگاه کنند بیایند شهادت بدهند! کسی که بایستد این صحنه را نگاه کند شاهد عادل نیست. این‌ها برای بازدارندگی است. فقه ما می‌گوید اگر با چهارتا شاهد عادل نتوانی ثابت کنی 80تا شلاق همانجا می‌خوری ولو راست گفته باشی چون نمی‌توانی ثابت کنی. قرآن به شدت جلوی تهمت جنسی زدن را می‌گیرد که هرکس به هرکس می‌رسد بگوید این خراب است. این اطاعت زن و شوهر در مورد خاص است یکی این مسئله که اگر مدیریت اقتصاد با مرد است بگذار برنامه‌ریزی کند. خیلی جاها زن‌ها از مردها واردتر هستند در خانه خود بنده مدیر اقتصاد خانه ما خانم من است ما باید از ایشان پول توی جیبی بگیریم. در مسائل اقتصادی بنده مجبورم از ایشان اطاعت کنم. این‌ها قراردادهای درون خانواده است و با قانون و اجبار نیست آن اطاعت یکی مورد خاص خیانت جنسی است آن ضرب هم که می‌گوید زنت را موعظه کن اگر نشد بعد چه کار کن بعد اگر نشد با دسته بیل نه، با مسواک این‌طوری به او بزن و به او بگو برو با تو قهرم. این را گفتند. اطاعت از شوهر واجب است معنی‌اش این نیست که در تمام جزئیات باید اجازه بگیرید. اما بالاخره مدیریت مرد را که دارد زحمت می‌کشد و کل اقتصاد خانواده و همه فشارهای رابطه خانه و جامعه مسئولیتش با اوست، حرمتش را رعایت کن.

یکی از حضار: خروج از منزل چطور؟

جواب استاد: ببینید آنچه که فقهاء می‌گویند، ممکن است کسی باشد مثلاً مردی به زنش بگوید که کلاً نمی‌خواهم از خانه بیرون بروی! اکثر فقهاء این را قبول ندارند من هم دلیل شرعی دارم که مفهوم اذن خروج این نیست این خلاف بسیاری دیگر از آیات و روایات است. اما خروج از خانه به این معنا که – الان خیلی زیاد پیش آمده است – اگر مرد الان به زنش بگوید تو الآن کجایی؟ زن بگوید به توچه که کجا هستم! این خطرناک است. من به خانمم نمی‌گویم که تو هرجا می‌خواهی بروی باید به من بگویی. ایشان به من زنگ می‌زند و می‌گوید من دارم فلان‌جا می‌روم. این اعتمادی که ایجاد می‌کند رابطه دوستانه را تقویت می‌کند  این که بدانند و از هم اطلاع داشته باشند. زن و شوهرهایی که با هم رابطه‌شان خوب است روزی چند بار با هم تماس می‌گیرند و با هم صحبت می‌کنند که مثلاً کجایی چه کار می‌کنی؟ یک وقت این را برمی‌دارند این را بر فضولی و دیکتاتوری و شکیات بکنید آن بحثش فرق می‌کند. عرف و حدود این اطاعت باید روشن بشود خلاف احکام دیگر اسلام نشود. مسئله اعتماد و نظم درون خانواده است.

سؤال: مسئله قضاوت زن.

جواب استاد: این را هم عرض کردم مسئله اختلافی است و آن‌هایی که مخالف هستند استدلال‌هایی دارند استدلال های قرآنی، فقهی و اصولی‌اش هم مفصل است که اگر خواستید یک وقت می‌گذاریم که البته باید سواد اصولی و فقهی داشته باشیم وگرنه اصطلاحات آن را نمی‌فهمیم.

سؤال: چرا با وجود قانون حجاب برخورد قانونی با بی‌حجابی نمی‌شود؟

جواب استاد: وقتی فضا را درست نمی‌گذارید و در حکومت هم دوگانه عمل می‌کنند این‌جوری می‌شود. قانون حجاب و فرهنگ حجاب هر دو به هم وصل هستند و باید هر دو عمل شوند. چون ضعیف هستند و اجرا نمی‌کنند.

سؤال: سؤال کردند علت تظاهر به فحشا و تبرّج در بعضی از زنان چیست؟

جواب استاد: علت‌های مختلفی دارد. یک وقتی این حجاب‌های ناقص، تقسیم بندی کردند. بعضی‌هایش تنبل هستند، بعضی‌ها می‌گویند حالا خیلی مهم نیست خدا می‌بخشد. بعضی‌ها می‌گویند این‌ها اصلاً حکم خدا نیست آخوندها درست کردند! نمی‌فهمد که در قرآن هست. بعضی‌ها لجبازی با پدر و مادرش کرده، زور می‌گویند می‌خواهد با آن‌ها لجبازی کند. بعضی‌ها جوزده هستند رفیق‌هایش این طوری هستند اگر باحجاب باشد به او می‌گویند تو مرتجع هستی، تو مثلا امّلی، روشنفکر نیستی. بعضی‌ها کل خانواده‌اش همین‌طوری هستند در چنین خانه‌ای بزرگ شده و همین را طبیعی می‌داند. دیدید کسانی را که مسئله حجاب را رعایت نمی‌کند ولی حرم می‌رود، روزه می‌گیرد، این‌ها را خلاف اسلام نمی‌داند می‌گوید من مسلمانم ولی حجاب درست ندارم. اطلاع ندارند. بعضی‌ها ممکن است سیاسی باشد که به نظر من این از همه کمتر است! با این که در رسانه‌ها می‌خواهند مدام این را برجسته کنند ولی این از همه کمتر است. اغلب علت‌های مختلفی دارد ولی دو نوع هست که باید با آن دو نوع حتماً برخورد کنند. یکی فحشاء، زنان اهل فحشاء که جامعه را به فحشا می‌کشانند یکی هم این زنانی که با مد و مدل خیلی رفتار می‌کنند یک لباس‌هایی می‌پوشند که درخود اروپا فاحشه‌ها می‌پوشند! زنان معمولی نمی‌پوشند. اصلاً زنان معمولی‌شان این‌طور لباس‌ها را نمی‌پوشند. مورد دوم کسانی که بطور سازماندهی شده می‌خواهند فساد را گسترش بدهند نه فردی و شخصی، غیر از آن، سازماندهی شده می‌خواهند جامعه را به فساد بکشانند با این‌ها باید برخورد بشود این‌ها اطلاعاتی امنیتی هستند به سرویس‌ها وصل هستند. اما با انواع بقیه آن‌ها شل‌کن سفت‌کن است!

سؤال: فرمودند ممنوع‌الورودی زنان به ورزشگاه‌ها.

جواب استاد: حکم آن به عنوان شرعی اولی به این عنوان که حرام باشد ما نداریم این‌ها به عنوان ثانوی است. بخصوص ورزشگاه‌های فوتبال. میدان فوتبال هم در خارج و هم در داخل، این‌طوری است – این را بدانید – فحش‌های خیلی زشت می‌دهند! به داور، به مربی، همین دیروز در تلویزیون دیدید که مربی یک تیمی است که تیم آن 5- 0 باخت، بعد طرفداران تیم خودشان به خودشان فحش‌های بد می‌دادند! می‌گویند طرفداران تیم من، چون ما 6 تا گل خوردیم فحش دادند! به زن و خواهر و مادر من، این هم عصبانی شده بود انگار ایستاده بود این هم به آن‌ها فحش داده بود. میدان فوتبال متأسفانه این‌طوری است بعدش هم ده‌ها هزار پسر، مرد و زن می‌ریزند آدم سالم و ناسالم همه قاطی هستند، حالا شما فرض کنید دختر و پسر و جمعیت همه لای هم، بخواهند بروند! ایذاء روانی هست، ایذاء بدنی هست، همه چیز اتفاق می‌افتد. به این دلایل آن‌هایی که گفتند زنان ورزشگاه بخصوص فوتبال نروند به این دلایل گفتند و الا ما منع شرعی نداریم. هرجایی هم مرد و هم زن می‌روند اگر ضوابط رعایت بشود. بعضی‌ها معتقدند می‌شود ورزشگاه فوتبال را کنترل کرد که این اتفاقات نیفتد، اگر بشود کنترل کرد که فبها، بعضی‌ها می‌گویند نمی‌شد کنترل کرد؛ این مسئله، حکم ثانوی است نه حکم اولی.

سؤال: فرمودند جداسازی جنسیتی در فضاهای علمی کشور.

جواب استاد: ببینید اسلام طرفدار جداسازی مطلق نیست، طرفدار اختلاط مطلق هم نیست. اختلاط بی‌حساب و کتاب خطرناک است. دختر و پسر، ولو مذهبی، ولو به حساب خودشان فلان، ولی وقتی زیاد با هم از نزدیک اختلاط دارند مدام مکرر جلسه، شوخی، چشم توی چشم نگاه کردن، فیس توی فیس، و... بطور طبیعی مسائلی پیش می‌آید، این را خدا این‌طوری خلق کرده، بعد به قول یکی از دوستان، دختر و پسر با هم آن‌جا می‌نشینید می‌خندید بعد کم‌کم با اسم کوچک همدیگر را صدا می‌زنند، بعد پیامک جوک برای هم می‌فرستند، بعد این‌ها کم‌کم عواقب دارد. آن روز توی فضای مجازی نشان دادند که این صفحات مجازی است، تازه دختره به حساب عکس امام و رهبری را گذاشته، بعد سلفی از خودش از نزدیک با لباس‌های آن‌چنانی از خودش گرفته، حجابش هم ظاهراً اسلامی است، پسره هم مذهبی است زیرش نوشته ما رأیت الا جمیلا! یا او عکسش را انداخته مثلاً دارد نیایش می‌کند خب تو دعا می‌کنی چرا لباسهایت را تا پایین، بدنت را نشان می‌دهی آرایش کرده و...؟ او هم زیرش می‌نویسد سبحان‌الله! خب حالا با سبحان‌الله و رأیت جمیلا درست شد؟ تو آن کاری که دوست دختر و پسرها می‌کنند تو هم داری همان کار را می‌کنی از نوع مذهبی‌اش! وقتی که اختلاط دختر و پسر زیاد شد، نزدیک شد، خلوت کردند، اسم کوچک، شوخی، برای هم جوک می‌فرستند این‌ها دیگر دست خودتان نیست رابطه عاطفی می‌آید، دست تو نیست، خدا این‌طوری خلق کرده، کم‌کم عاشق هم می‌شوید. بعد مسئله عاطفی نمی‌ماند بلکه در مسائل دیگر هم می‌رود. اسلام با جداسازی کامل جنسیتی مخالف است، اسلام با اختلاط جنسی غیر لازم هم مخالف است. تا جایی که اگر لازم نیست هرچه اختلاط کمتر باشد بهتر است.

سؤال: فرمودند شیوه‌های کنترل درست حجاب؟

جواب استاد: عرض کردم هم فرهنگ‌سازی است و هم مدیریت درست است، قوانین درست، خیلی چیزها باید در آن مراعات بشود ولی نباید آن را ول کرد. بعضی‌ها در حکومت هستند – همیشه ما داشتیم – می‌گویند خیلی روی حجاب و دین کاری نداشته باشید بگو بزن برود! عوض بیشتر به تو رأی می‌دهند! خب رأی حرام که می‌گویند همین است. رأی حرام یعنی خلاف اسلام حرف بزنی، خلاف مصالح این جامعه حرف بزنی برای این که به تو رأی بدهند این رأی حرام است. خلاف فرمان خداوند عمل کنی برای این که یک عده از خلق از تو خوششان بیاید اما در اجرا باید مراتب و مصالح را دید.

سؤال: در بحث حجاب، چگونه امر به معروف و نهی از منکر ممکن است؟

جواب استاد: مثل هر کار دیگری. اولاً امر به معروف و نهی از منکر آگاهی درست از معروف و منکر، احمق‌ها امر به معروف و نهی از منکر نکنند. جاهل‌ها نکنند، آگاه باشند، آدم‌هایی که اخلاق ندارند امر به معروف و نهی از منکر نکنند. خیلی چیزها را باید رعایت کنید. امر به معروف و نهی از منکر، در زمانی که حکومت قانونی مشروع هست در حد گفتار و قهر و آشتی است. یک وقت شما با هدیه می‌توانید نهی از منکر بکنید. با یک خنده، با یک اخم. با یک میهمانی می‌توانید امر به معروف و نهی از منکر بکنید هیچی هم نگویید. این‌ها شعور و اخلاق است. یک مواردی است که دارد عرصه عمومی را به فساد می‌کشانند آن وقت باید خیلی جدی‌تر اعتراض بشود اما دیگر نهی از منکر فیزیکی نباید بکنید.

سؤال: در بحث امر به معروف و نهی از منکر یک وقت‌هایی گفته می‌شود که باید به عنوان یک قانون باید اجرا بشود. در جواب چیزی که چند بار شنیده فرض کنید عوض شد، و قانونش هم این شد که حجاب نباید باشد. ولی عکس‌العمل شما چیست؟ شما هم در خانه می‌نشینید و به این قانون احترام می‌گذارید؟

جواب استاد: نه، باید با این قانون مبارزه کرد. همین اتفاق زمان پهلوی افتاد. حجاب را ممنوع کردند، خب آن‌جا اغلب زنان ما اولاً در اعتراضات شرکت کردند در همین مشهد در مسجد گوهرشاد که صدها نفر کشتار شدند مقاومت کردند، مبارزه کردند شهید دادند. مادربزرگ من – خدا رحمت‌شان کند – ایشان می‌گفت ما تا چند سال از خانه بیرون نیامدیم! خودمان را در خانه حبس کردیم برای این که دیدیم یا باید مسئله عفت و کرامت و پوشش‌مان را کنار بگذاریم یا... حتی می‌گفت آن موقع که در خانه‌ها حمام خصوصی نبود ما در خانه حمام می‌کردیم که مجبور نشویم بیرون برویم یا برای حرم گاهی به سختی، نصفه شب، با سه – چهار نفر محافظ، یا به پلیس سر محل رشوه می‌دادیم و از این قبیل کارها. یک وقت می‌گویید بحث اضطرار است، اضطرار ممکن است شرایط را عوض کند. ببینید حجاب مثل هر کار دیگری اجتماعی یک بُعد شخصی دارد بین شما و خدا، بین من و خدا، آن گناه است. مثلاً من مشروب می‌خورم، خب این یک گناهی است من عذاب الهی خواهم داشت و در دنیا هم آثار آن را می‌بینم. اما یک وقت می‌خواهم بیایم توی خیابان مشروب بخورم این جُرم دوم است. برای اولی اگر یواشکی مشروب بخوری کسی وظیفه ندارد تحقیق کند که تو مشروب خوردی یا نه؟ بعد بیاید تو را مجازات کند و شلاق بزند. اما کسی که علنی مشروب می‌خورد باید مجازات بشود. بی‌حجابی هم همین‌طور است. شما می‌گویید من دلم می‌خواهد گناه کنم و به جهنم بروم به شما چه ربطی دارد؟ می‌گوییم خیلی خب برو به جهنم؛ به جهنم که می‌خواهی به جهنم بروی. اما وقتی به عرصه عمومی می‌آیی و می‌خواهی جامعه را برهنه کنی و می‌خواهی دیگران را با زور با خودت به جهنم ببری! خودت می‌خواهی بروی برو. حجاب یک بُعد شرعی بین من و خدا دارد مثل نماز، مثل روزه، من می‌خواهم روزه بخورم، خب روزه بخوری عذاب الهی خواهی داشت، اما یک وقت می‌گویی من می‌خواهم توی خیابان وسط ماه رمضان روزه بخورم نه دیگر آن‌جا شلاقت می‌زنیم. پس به یک بُعد گناه شخصی است آن به خودت مربوط است اما یک بُعد اجتماعی دارد بی‌حجابی،‌ روزه‌خواری، بُعد اجتماعی‌اش قانون باید دخالت کند و جلوی آن را بگیرد.

همان: منظورم این است که حرف‌شان این است که چطور الآن شما می‌گویید قانون ما در جامعه است باید از آن تبعیت کنیم خب اگر یک روزی نظام عوض بشود و این قانون‌ها برعکسش بشود شما هم باید تبعیت کنید.

جواب استاد: ما از قانون اسلامی باید تبعیت کنیم از قانون خلاف اسلام که نباید اطاعت کنیم.

همان: چنین چیزی وجود ندارد که قانون صرف این که...

جواب استاد: نخیر، صرف قانون نخیر، اصلاً قانون خلاف شرع، اطاعت آن حرام است. الآن در خیلی از کشورهای غربی قانون گذاشتند همجنس با همجنس ازدواج کنند، ما هم بگوییم باید تابع قانون باشیم.

همان: نه، یکسری مسلمان نیستند مثل ارامنه. می‌گویند ما چه لزومی داریم از قانون اسلامی تبعیت کنیم؟

جواب استاد: آن یک بحث دیگر است. اولاً نمی‌دانم چطور شما نشنیدید ارمنی، مسیحی، یهودی بر همه این‌ها حجاب واجب است. در تورات، انجیل، گفتم که انجیل، تورات حجاب واجب است. زرتشتی‌ها در کتاب مقدس‌شان راجع به حجاب زن حکم دارند. در هندوئیزم که عمل نمی‌کنند مثل مسلمان‌ها هستند که رعایت نمی‌کنند.

همان: مثلاً یک کسی مثل لائیک‌ها و بی‌دین‌ها.

جواب استاد: خیلی خب، تو بی‌دین هستی اما در جامعه دینی باید قوانین اجتماعی را رعایت کنی. تو قبول نداری خب قبول نداشته باش. مثل این که تو روزه نمی‌گیری، نگیر، ولی روزه‌خواری در ملأ عام نباید بکنی. بالاخره در این جامعه هستی و قوانین این جامعه را باید رعایت کنی.

همان: می‌گوید من می‌خواهم بیرون بیایم که این جامعه را تغییر بدهم.

جواب استاد: یعنی می‌خواهی براندازی کنی؟ خب اگر زورت می‌رسد بکن! ما 200- 300 هزار شهید دادیم براندازی کردیم شما هم بدهید براندازی کنید! یک کسی بگوید من می‌خواهم با اسلام مبارزه کنم خب بکن، تو با اسلام مبارزه کن ما هم با تو مبارزه می‌کنیم این دیگر گردن کلفتی است.

سؤال: آخرین سؤال را هم بخوانم، فرمودند که آیا منع حجاب موجب عطش بیشتر و تحریک‌پذیری بیشتر جوانان نیست؟

جواب استاد: نه نیست. برهنگی بیشتر محرک است. ثانیاً باشد، مگر هرچه را قانون گذاشتی که بیشتر حریص می‌شوند دیگر باید قانون نگذاریم؟ خب شما سر چهارراه هم چراغ قرمز نگذار بگو مردم دوست دارند سریع‌تر بروند! نایستند! مواد مخدر هم نگذار بگو حریص‌تر می‌شوند! آقا مواد مخدر را آزاد بگذارید وگرنه زیرزمینی می‌شود! خب بشود. ما می‌خواهیم رو زمینی نباشد زیر زمینی هرکس می‌خواهد یواشکی بکشد به خودش مربوط است. جامعه را به گند نباید بکشانید.

سؤال: آیا حجاب منافات با آزادی‌های فردی و اجتماعی ندارد؟

جواب استاد: نه، ‌مثل هر قانون دیگری. قانون با آزادی‌های فردی و اجتماعی منافات دارد یا ندارد؟ پشت چراغ قرمز بایستید یک قانون است با آزادی‌های فردی و اجتماعی منافات دارد یا نه؟

بله دارد.

خب داشته باشد. اصلاً قانون همین است. قانون می‌آید آزادی‌ها را تنظیم می‌کند. یک کسی بگوید آقا چراغ قرمز گذاشتی یا به من می‌گویی باید مالیات بدهی، این آزادی‌های فردی و اجتماعی من را محدود کرده است! خب کرده که کرده، تو در این جامعه آمدی و باید مالیات بدهی. آزادی من چه می‌شود؟ آزادی مالیات ندادن نداریم. حجاب یک قانون مثل بقیه قوانین است. پشت چراغ ایستادن با آزادی‌های فردی و اجتماعی منافات دارد یا ندارد؟ با آزادی‌های مشروع ندارد، منافات ندارد، با آزادی نامشروع که نظم اجتماعی را بهم می‌زند و آثار بد اجتماعی دارد منافات دارد و باید هم منافات داشته باشد. کسی هست این جواب‌هایی را که دادم بگوید به درد خودت می‌خورد؟ قانع کننده نبود که من دوباره جواب بدهم.

یکی از حضار: این نوع خودش یک نوع زورگویی و اجبار نیست؟ می‌خواهم در همین راستا یک چیزی بگویم. این که در زمان رضاشاه به کشف حجاب گفتیم که استبدادی و اجباری و زورگویی بوده، خب یک جوری می‌شود گفت که قانون حجاب در ایران هم یک جور اجبار است.

جواب استاد: کل قوانین اجباری هستند اما صحبت این است که این قانون مشروع است یا نامشروع است؟ قانون کشف حجاب نامشروع است. خلاف فرمان خداوند است.

همان: یعنی بر مبنای اسلام دارید این‌طوری قضاوت می‌کنید.

جواب استاد: بله، ما مسلمانیم و این جامعه اسلامی است.

همان: خب آن کسی که در کشور ما می‌خواهد باشد، خب قانون حجاب یک نوع برایش دست و پاگیر است.

جواب استاد: ببینید قانون کلاً همه جا دست و پاگیر است. قانون مالیات دست و پاگیر است. قانون چراغ قرمز سر چهارراه بایست دست و پا گیر است. تمام قوانین دست و پاگیر هستند، چون دست و پا گیر هستند من رعایت نمی‌کنم، یا چون من عقیده ندارم، پس رعایت نمی‌کنم! این دلیل نشد. شما در یک جامعه دیگری می‌روید قوانینی دارند که دست و پاگیر است، خلاف اسلام هم نیست، شما باید رعایت کنید. امام(ره) پاریس بود، در همین نوفل لوشاتو، آمد دید دارند توی حیاط آن‌جا گوسفند می‌کشند. امام گفت دارید چه کار می‌کنید این‌جا ممنوع است، گفتند آقا از نظر این‌ها ممنوع است ما داریم یواشکی توی خانه می‌کشیم. امام گفت نه، حق ندارید. ما آمدیم فرانسه، یعنی هرکس وارد هر کشوری می‌شود دارد تعهد می‌دهد که قوانین آن‌ها را رعایت کند. طبق قوانین این‌ها ذبح گوسفند در خانه ممنوع است و باید در کشتارگاه باشد. حق ندارید این کار را بکنید. آقا مگر قانون فرانسه قانون خداست؟ نه، اما این خلاف قانون خدا هم نیست و شما تعهد کردی و قانون خدا می‌گوید اگر چیزی را تعهد کردید باید عمل کنید.

همان: در کشورهای اروپایی هم که درباره حجاب آزادی مطلق می‌گذارند پس آن هم یک نوع قانون آزادی است.

جواب استاد: اتفاقاً درباره حجاب آزادی مطلق نمی‌دهند. الآن در بسیاری از کشورهای اروپایی حجاب ممنوع است، یعنی در فرانسه که مهد انقلاب فرانسه و می‌گویند پدر حقوق بشر و دموکراسی است زن باحجاب ممنوع است. زنان باحجاب را از همه مشاغل حکومتی و دولتی حتی معلمی در مدرسه خصوصی بیرون می‌کنند. خب حالا شما می‌گویی چون این قانون است. این قانون چون خلاف قانون اسلام است و من و تو مسلمان هستیم. ببینید کسی که می‌گوید حجاب باید رعایت بشود یا نه؟ شما قبلش از او یک سؤال بکن، بگو شما مسلمانی یا نه؟ غیر مسلمان اگر هست غیر مسلمان مسیحی و یهودی و زرتشتی و بودایی هم اگر باشید باز هم حجاب بر شما واجب است چون در کتاب شما حجاب واجب است. یک کسی اگر گفت من کلاً بی‌دین هستم اصلاً دین را قبول ندارم! حجاب را قبول ندارم! خانواده را هم قبول ندارم! می‌گوییم خیلی خب، تو الزام ایمانی شخصی قلبی نداری ولی در این جامه مسلمان داری زندگی می‌کنی جزو قوانین این‌جا این است باید رعایت کنی. این درست است یا غلط است؟ کجایش غلط است؟ اگر کسی بگوید من قوانین شما را قبول ندارم، می‌گوییم هرکس این قانون را نقض کند طبق قانون مجازات می‌شود همه جای دنیا این‌جور است. بگوید من می‌خواهم لخت توی خیابان بیایم، می‌گوییم در کشور اسلامی نمی‌توانی لخت بیایی. برو توی یک کشور دیگر که شهر لختی‌ها هم دارند برو آن‌جا.

یکی از حضار: ببخشید در مورد حجاب، در قرآن به پیامبر(ص) می‌فرماید که «قل للمؤمنات» یعنی حتی نمی‌فرماید که «قل للمسلمات» قل للمومنات، یعنی کسانی که از اسلام فراتر رفتند یعنی ایمان قلبی را در مورد حجاب آوردند که همان آیه معروفی که تبرّج نکنند، و جلابیب را به گردن خودشان نزدیک کنند. این را چطوری می‌شود...؟

جواب استاد: هیچی، این بُعد اول است. عرض کردم دو بُعد است. گفتیم هر حکم شرعی که آثار اجتماعی دارد دو بُعد دارد یک بُعد فردی و یک بُعد اجتماعی. این به بُعد فردی آن اشاره می‌کند. بعدش هم می‌فرماید که برای این که «یعرفن» برای این که اذیت نشوند شناخته بشوند که این‌ها زنان مسلمان هستند یا متأهل هستند به آن‌ها توهین جنسی نکنند، اذیت‌شان نکنند و دنبال‌شان راه نیفتند. قرآن این را می‌گوید. بعد ممکن است یک کسی بگوید من دلم می‌خواهد اذیتم کنند! سادیسم دارد، می‌گوید من دلم می‌خواهد هر روز دنبالم راه بیفتند و من را اذیت کنند و به من توهین کنند!

یکی از حضار: واقعاً این آدم‌ها هستند.

جواب استاد: بله، کسان این‌طوری هستند. پس این حکم برای من نیست، این حکم برای آن خانم‌هایی است که می‌خواهند کسی به آن‌ها توهین نکند. من دلم می‌خواهد به من متلک بگویند. می‌گویند بین حساب تو و خداوند و دفاع از حقوق شخصی‌ات، اما علاوه بر این – دوباره عرض می‌کنم – یک مسائل حقوق اجتماعی دارید، حق‌الناس.

یکی از حضار: یکسری گزاره‌هایی داده شده از صدر اسلام، از زمان حکومت پیامبر و حضرت علی(ع) که آن زمان هیچ برخوردی وجود نداشته، بعد این را این‌طور تلقی می‌کنند که برخورد با بدحجابی در ادبیات دینی ما نیست.

جواب استاد: اولاً در صدر اسلام بی‌حجابی و برهنگی به این شکل نبود، نه در صدر اسلام، بلکه در همین صد سال پیش در اروپا و آمریکا هم نبود. این نوع برهنگی که همه زن‌ها برهنه و لخت بیرون بیایند توی تلویزیون بیایند رقص و... داشته باشند، نبود، این‌ها برای یک عده خاص و فواحش و آدم‌های بی‌دین و محدود بود. در فاحشه‌خانه‌ها و رقاص‌خانه‌ها بود جامعه این‌طوری نبود. صد سال پیش در خود اروپا و آمریکا هم برهنگی نبود. بروید این‌ها را در تاریخ ببینید همه پوشیده بودند حالا یک کمی کمتر و بیشتر. در صدر اسلام هم زنان مسیحی و یهودی همه حجاب داشتند.

یکی از حضار: یعنی پس جلابیب بوده.

حالا ممکن است جلابیب نبوده، زنان مسلمان هم جلابیب نداشتند، ببینید می‌گویند حجاب‌هایشان این‌طوری بوده که سرهایشان را می‌پوشاندند این روسری را پشت گوش و پشت گردن می‌انداختند و گاهی پشت گردن و سینه‌هایشان بیرون بوده.

همان: توی قرآن گفته که بگو این‌ها را آویزان کنند.

جواب استاد: بله، گفته این جلو را بپوشانید، این چیزهایی که پشت گردن‌تان می‌اندازید سینه و گردن‌تان را بپوشانید که آن قضیه‌اش آن پسری بود که – حتماً شنیدید – داشت مسجد می‌رفت، پیامبر دید که صورتش خونی است، پیامبر(ص) پرسید چه شده؟ گفت داشتم می‌آمدم یک خانمی از جلو آمد حجاب هم داشت ولی ناقص، گردنش بیرون بود من چشمم افتاد و حواسم پرت شد مدام به ایشان نگاه کردم! بعد رد شد برگشتم دوباره به او نگاه می‌کردم و راهم می‌رفتم، یک مرتبه صورتم توی دیوار خورد و پیشانی‌ام شکست و این خون آن است. شهید راه خانم شده بوده! جانباز یعنی شده بود! بعد آن‌جا آیه آمد و خداوند فرمود که بگو، جلویشان را هم بپوشانند. پس حتی زنان مشرک هم نیمچه حجابی داشتند، برهنه لختی کسی نبوده. در مورد زنان کنیز و اسیر که از قبل بودند آن‌ها می‌گفتند ... ضمن این که آن موقع حجاب واجب نبود و این مسائل هم نبود. اتفاقاً یک جایی نقل می‌کنند که عایشه می‌گوید تا وقتی که این آیه نبود خیلی از زنان ما حجاب نداشتند، می‌دانید که تا یک مدتی شراب حرام نبود، مسلمان‌ها شراب می‌خوردند! ربا حرام نبود ربا می‌گرفتند می‌خوردند! قبلش یک مدتی نماز واجب نبود، این‌ها به تدریج شد. حجاب واجب نبود زنان مسلمان، یک عده خاصی باز هم کاملاً خودشان را می‌پوشاندند اما یک عده زنان بودند که حجاب درستی نداشتند ولی مسلمان بودند. بعد جناب عایشه می‌گوید وقتی آیه آمد که سینه و گردن‌تان را هم بپوشانید، - اتفاقاً تعبیرش کلاغ سیاه است !- می‌گوید که فردایش آمدم دیدم تمام زنان مدینه عباهایشان را گاهی روی شانه می‌انداختند یا روی سر می‌انداختند عباهای شوهرانشان را گرفتند، اصلاً یک مرتبه چهره شهر عوض شد. زنان مسلمان که خودشان همه این کار را می‌کردند.

ببینید اسلام با فساد و فحشای سازمان یافته، عمدی، تخریبی مبارزه می‌کند. اما این که حالا سراغ تک تک آدم‌ها برود نه. بخشی‌اش را می‌گذارد به عهده شخص و خدا. اما آن‌جایی که بخواهند جامعه را به لجن بکشانند باید با آن مبارزه کرد. من همه سؤال‌ها را جواب دادم. سؤالی هست که خیلی مهم باشد که نپرسیده باشید، بپرسید. من آمادگی دارم اگر باز هم خواستید هم شما و هم جمع‌های دیگر، سوالات دیگری. تکراری نباشد، این سؤالاتی که من برای شما جواب دادم همه‌اش برای من تکراری بود چون این‌ها را بارها گفتیم نمی‌دانم شماها این‌ها را نمی‌خوانید؟ نشنیدید؟ غیر از من کسان دیگری گفتند، جواب همه این سؤال‌ها را دادند.

یکی از حضار: چون در جامعه پیاده نمی‌شود و عرف جامعه با این‌ها خیلی فاصله دارد، آدم انگار دغدغه‌مندانه سعی می‌کند، توی کتاب‌ها آمده، شما هم بارها جواب دادید و کسان دیگر هم جواب دادند اما چون هنوز با عرف جامعه ما خیلی فاصله دارد همانطور که شما فرمودید عرف ما خیلی سخت گرفته و خیلی جلوتر از شرع دارد می‌رود، بخاطر همین خیلی همه دغدغه‌مند هستند مخصوصاً در مورد حقوق زنان.

جواب استاد: البته این دغدغه، دغدغه مقدسی است. انشاءالله موفق باشید خیلی لطف کردید. خدا حافظ شما. موفق باشید.



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha